نوکیا با سابقهای که به سال 1865 بازمیگردد، از یک تولیدکننده کاغذ به یکی از بهترین شرکتهای مخابراتی در جهان تبدیل شد. این بزرگترین برند در جهان بود.
نوکیا پیشرو جهانی در زمینه ارتباطات و زیرساخت های دیجیتال بود. این شرکت از سال 1998 تا 2012 بزرگترین فروشنده تلفن همراه در جهان بود. با این حال، یک سری تصمیمات بد منجر به شکست نوکیا شد.
همه ما می دانیم که چگونه اپل و سامسونگ، دو شرکت نسبتا کوچک در آغاز قرن، توانستند نوکیا را از قدرت خلع کنند. ارزش شرکتی به ارزش 250 میلیارد دلار، اکنون کمتر از 14 میلیارد دلار است. شرکتی که در سال 2007، 463 میلیون گوشی را ارسال کرد، تنها 4.4 میلیون دستگاه را در سال 2013 ارسال کرد.
نوکیا فکر می کرد که نوآوری محصول یک ضرورت نیست. بنابراین، آنها به عرضه محصولات با تغییرات جزئی ادامه دادند و فکر می کردند که سهم بازار آنها، تحت تأثیر قرار نخواهد گرفت. آنها نتوانستند با زمان و تکنولوژی خود را تغییر دهند.
شرکت نوکیا در سال 1865 توسط فردریک، ادوارد و لئو تشکیل شد. بعدها، در سال 1998، نوکیا به عنوان یکی از سریعترین برندهای موبایل در سطح جهان شناخته شد. سود نوکیا تا پایان سال 1999 به 4 میلیارد افزایش یافت. در سال 2003، نوکیا پرفروش ترین موبایل خود، نوکیا 1100 را ساخت. اما، زمانی که شرکتهای دیگر به دنبال ارائه نوآوریها به بازار بودند، نوکیا به آخرین ساخته خود همچنان می بالید. در آن زمان اپل به سراغ آیفون آمد که بازار را مختل کرد و خیلی سریع محبوبیت پیدا کرد. برای رقابت با اپل، نوکیا به نوآوری معروف قاتل آیفون را ارائه داد، که در بازار بهشدت شکست خورد و راه را برای حکومت سامسونگ و اپل بر بازار هموار کرد. در سال 2011 بالاخره نوکیا توسط مایکروسافت خریداری شد.
چرا نوکیا شکست خورد؟
نوکیا یکی از بهترین برندهای تلفن همراه در جهان بود. بسیاری از ما هنوز به یاد داریم که نوکیاهای بزرگ (3310) را با خود حمل می کردیم و با افتخار آنها را به رخ دیگران می کشیدیم. پاسخ نوکیا به انقلاب گوشی های هوشمند، نوکیا N95 بود که در سال 2007 با GPS، Wi-Fi، بلندگوهای استریو و دوربین 5 مگاپیکسلی عرضه شد. اما این دلیلی برای شکست نوکیا نبود، بلکه عدم تمایل آن به تغییر و توسعه با زمان بود.
پنج دلیل را برای شکست نوکیا بررسی می کنیم:
1. عدم سازگاری با محیط
نوکیا همچنان در مورد تلفن های هوشمند خود با حرکت جهان به سمت گوشی های هوشمند قاطعانه باقی ماند. اعتقاد نوکیا بر این بود که آینده فناوری تلفن همراه، تحت سلطه تلفن های همراه خود، خواهد بود. این تفسیر نادرست آغاز سقوط نوکیا بود.
نوکیا برای ارتقا به اندروید مردد بود زیرا معتقد بود اندروید آینده صنعت موبایل نیست و مشتریان به آن سمت نخواهند رفت. علاوه بر این، مدیریت این شرکت، گوشی های هوشمند با صفحه نمایش لمسی را یک ضرورت نمی دانست که برای نوکیا شکست به حساب آمد.
نوکیا زمانی که سازندگان تلفن همراه سرگرم بهبود و کار بر روی گوشی های هوشمند خود بودند، مصمم بر عقاید خود باقی ماند. سامسونگ به سرعت طیف وسیعی از گوشی های مبتنی بر اندروید خود را با طرح بندی صفحه کلید QWERTY که مقرون به صرفه و کاربر پسند بودند، عرضه کرد. آنها نیاز مردم را درک کردند و به همین دلیل موفق شدند برند خود را در بازار جا بیاندازند.
2. پیشنهاد مایکروسافت
نوکیا که زمانی نام آشنا در صنعت تلفن همراه بود، سلطه خود را در بازار از دست داد و مجبور شد تجارت گوشی خود را به مایکروسافت بفروشد.
با کاهش سهم بازار نوکیا از 50 درصد به کمتر از 5 درصد در سطح جهانی، صحبت های زیادی در مورد اینکه چه چیزی منجر به شکست نوکیا شد وجود داشت. یکی از دلایل اصلی این شکست، ناتوانی نوکیا در کنار آمدن با تغییرات بود. در نتیجه، شرکت ترجیحات مصرف کننده را از دست داد و نتوانست با رقبا، رقابت کند.
3. استراتژی های بازاریابی ضعیف
وقتی به موفق ترین شرکت امروز، یعنی اپل نگاه می کنید، متوجه می شوید که این شرکت هرگز محصول جدیدی را بدون استراتژی عرضه نکرده است. در عوض، این شرکت به افزودن محصولات جدید به سبد محصولات موجود خود ادامه می دهد.
استراتژی بازاریابی نوکیا شکست خورد و سعی کرد مدلهای کاملاً جدیدی را با نامهای تجاری مختلف مانند سری N، سری E و غیره عرضه کند. در نتیجه، مصرفکنندگان هنگام انتخاب سردرگم شدند. همچنین نتوانست برای این محصولات جذابیت برند ایجاد کند.
اگر نوکیا از استراتژی نام پرچمدار، استفاده می کرد، افزایش سهم بازار برای این شرکت آسان تر بود. علاوه بر این، با این استراتژی، شرکت می توانست ارزش بهتری برای محصولات خود ایجاد کند و وفاداری به برند را در بین مشتریان خود ایجاد کند. مدل های پرچمدار برای اپل و سامسونگ موفقیت آمیز بوده است. بر این اساس، محصول پرچمدار به عنوان یک برند قابل توجه عمل می کند. مردم هنوز نوکیا را با سیستم عامل سیمبین و تلفن های همراه ساده می شناسند.
4. انطباق بسیار آهسته با روند صنعت
نوکیا برای ساخت گوشیهای ساده برای افرادی که نمیخواستند با فناوریهای پیچیده اذیت شوند تأسیس شد. این شرکت در این امر موفق بود اما نتوانست با زمان همگام شود و در نهایت سهم بازار خود را به اپل و سامسونگ از دست داد. نوکیا در سال 2007 هنگامی که اپل آیفون های خود را عرضه کرد، یک شکست قابل توجه داشت. این یک نقطه عطف در تاریخ نوکیا بود زیرا آنها طعم شکست را پس از سالها سلطه بدون چالش در صنعت تلفن همراه چشیدند.
این موضوع باعث شد تا نوکیا متوجه شود که باید استراتژی خود را تغییر دهد و همچنین گوشی های هوشمند جدیدی تولید کردند، اما دیگر خیلی دیر شده بود زیرا سامسونگ قبلاً جای خود را در آن زمان گرفته بود.
5. اعتماد به نفس بیش از حد
نوکیا به مدت 14 سال پیشرو در بازار تلفن های همراه بود. این شرکت 70 درصد از سهم بازار را در اختیار داشت و بزرگترین فروشنده تلفن همراه بود. اما در عرض پنج سال، این شرکت در بازار شکست خورد. آنها معتقد بودند که مردم اگر از نرمافزار بهتر استفاده کنند، گوشیهای تولید شده توسط نوکیا را هم میخرند و رهبری بازار را حفظ میکنند اما این فقط یک رویا بود.
نتیجه:
نوکیا قدرت نرم افزار را در بازار موبایل دست کم گرفت. در عوض، این شرکت به سخت افزار متکی بود و با مشکل جدی مواجه شد. زمانی که اپل با آیفون، وارد این صنعت شد، صنعت گوشی های هوشمند را متحول کرد، نوکیا نتوانست سرپا بماند. شکست نوکیا در درجه اول نتیجه استراتژی های بازاریابی ضعیف، عدم تغییر سریع ترجیحات مصرف کنندگان و پیشرفت های تکنولوژیکی بود. نوکیا سالها حکومت کرد ولی بهشدت شکست خورد و سهم بازار خود را به غولهایی مانند اپل و سامسونگ واگذار کرد.
شکست نوکیا نمونهای از این است که حتی شرکتهای بزرگ میتوانند سهم بازار را از دست بدهند اگر با تغییرات کنار نیایند و مراقب رقبای خود نباشند.